چگونه به ازدواج فکر کنیم


-----------------------------------------------

10 قانون طلایی ازدواج موفق


1) سعی كنید بیشتر از آن كه در انتظار دریافت چیزی از همسرتان باشید، چیزی به او ببخشید. اگر هدف شما ایجاد حس رضایت و خوشبختی  در همسرتان باشد، مطمئن باشید فرصت های بی شماری برای رسیدن به این هدف پیدا خواهید كرد. در این صورت شما نیز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. زیرا انسان ها همواره سعی می كنند خوبی های دیگران را جبران كنند.

2) از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید. اجتناب از انتظارات غیرواقعی می تواند از بروز بسیاری درگیری ها، عصبانیت ها و سرخوردگی ها جلوگیری كند. انتظار نداشته باشید همسرتان كامل و بی نقص باشد. در ضمن هیچگاه او را با دیگران مقایسه نكنید.

3) سعی كنید نسبت به همه چیز دیدی مثبت داشته باشید.

4) به راه هایی فكر كنید كه می توانید همسرتان را نسبت به انجام كارهایی كه دوست دارید ترغیب كنید. اگر این روش مؤثر نبود روش های دیگر را امتحان كنید و به یاد داشته باشید كه تحسین و تعریف به موقع می تواند یك انگیزه قوی باشد.

5) اهداف خود را طبقه بندی كنید و افكار خود را بر مهمترین هدفتان یعنی داشتن یك محیط خانوادگی آرام و شاد متمركز كنید.

6) هیچ گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشوید؛ به جای این كار با او به توافق برسید.

7) همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نكنید. در عوض سعی كنید روشی در پیش بگیرید كه از تكرار این اشتباهات جلوگیری كند. وقتی شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش می كنید، احساسات او را جریحه دار می كنید و باعث آزار او می شوید.

8)اگر خدای ناکرده همسرتان به شما توهین کرد، سكوت كنید و با او مقابله به مثل نكنید. با این كار از بروز بسیاری از بحث های غیر ضروری جلوگیری می كنید. این لحظات به سرعت سپری خواهند شد و شما می توانید در زمان بهتری با همسرتان درباره رفتارش صحبت كنید (البته این بدان معنا نیست که تصور کنید الزاماً باید با یک همسر بدزبان و بدخو کنار بیایید و همیشه تمام کج رفتاری های او را تحمل کنید؛ این مشکل دیگری است و راه حل های دیگری دارد).

9) در زمان حال زندگی كنید. اشتباهات و وقایع تلخ گذشته را فراموش كنید و سعی كنید شرایط زندگی امروزتان را تغییر دهید.

10) همواره از همسرتان بپرسید: برای این كه زندگی ما شاد و دلپذیر باشد، من چه كاری می توانم انجام بدهم؟

نید.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وقتی اقوام همسر ،آزارم می دهند

نحوه ارتباط با اقوام همسر

صله رحم

وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشرِْكُواْ بِهِ شَیًْا  وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا وَ بِذِى الْقُرْبىَ‏

«وخدا را بپرستید ،وهیچ چیز را همتای او قرار ندهید وبه پدر ومادر ،وبه خویشان نیکی کنید .(نساء 36)

یکی از آموزه هایی که در اسلام سفارش فراوان شده است ،در مورد صله ارحام وخویشاوندان است .امام باقر (ع) می فرمایند :صله رحم ،اعمال را پاک واموال را با برکت وبلاها را دفع و حساب قیامت را آسان می کند واجل را به تأخیر می اندازد (سفینةالبحار ،ج1،ص 515).

همان گونه که در حدیث فوق مشاهده می فرمایید ،صله رحم برکات فراوانی برای زندگانی دنیا وآخرت دارد . قرآن قاطع رحم را دور از رحمت خود معرفی می کند :

وَ الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فىِ الْأَرْضِ  أُوْلَئكَ لهَُمُ اللَّعْنَةُ وَ لهَُمْ سُوءُ الدَّار

«وکسانی که پیمان خدا را پس از آن می شکند وآنچه را خدا به پیوستن آن امر کرده (صله رحم  ) قطع کنند ودر زمین فساد کنند وبرای ایشان لعنت است وبرای آنها بد فرجامی است » (رعد ،25) .

پیامبر اسلام(ص)  نیز می فرماید : «سریع ترین کارهای بد که کیفرش زود به انسان می رسد ،ستم کاری وقطع صله رحم است »(نهج الفصاحةحدیث 291) .با ازدواج دو نفر از طریق «نسبی » دو خانواده آنها، با یکدیگر فامیل می شوند ، که وظایفی نسبت به آنها نیز پیدا می کنند ، به عبارت دیگردامنه صله رحم آنها گسترش می یابد .لذا زن ومرد باید علاوه بر اقوام خود با خویشان همسرش در حدمعقول و معتدل ارتباط داشته باشند .

در این که زن ومرد باید با اقوام یکدیگر رفت وآمد داشته باشند اختلافی نداشته باشند ، مشکل از جایی شروع می شود که یکی از اقوام همسر ،رفتار عاقلانه ای با آنها ندارد ، با طعنه ها ودخالت ها ی بی جای آنها ،صدمات جدی به زندگی زناشویی آنها وارد می کنند  ، وحتی گاهی این اختلافات منجر به انهدام کانون خانواده می شود .

به نظر شما چگونه صله رحم کنیم که از بعضی صدمات ناشی از آن مصون باشیم ؟

جایگاه اقوام در زندگی زناشویی

اقوام دارای دو جایگاه مجزا می باشند ، وباید این دو را ازیکدیگر تفکیک نمود ،ودر مقابل هر کدام ،رفتار مناسب با آن بروز بدهیم .آن دو عبارتند از :1ـ جایگاه رحمی و نََسَبی /2ـ جایگاه مشاوره وتصمیم گیری

 

الف ـ  جایگاه رحمی ونَسَبی

همانگونه که گفته شد ، با وصلت دو نفر ، خانواده همسرش نیز از طریق نَسَبی به اقوام او افزوده می شود ومانند خویشان خودش وظایفی عهده دار می باشد و با آنها نیز صله رحم نماید ،البته نباید به گناه ومعصیت الهی مبتلا شویم ، چنانچه این خوف عقلانی وجود داشته باشد باید به گونه ای ارتباط داشت که از گناه مصون بمانیم به بیان شیوای پیامبر (ص) سطح ارتباط را در حد سلام تقلیل می دهیم :

قال النبی(ص) : صِلوا اَرحامَکُم وَلَو بالسَّلام ِ « با خویشان خود پیوند داشته باشید اگرچه تنها با سلام کردن باشد »(سفینةالبحار ج1،ص515).

، زنان ومردان مؤمن ما، حتماً  وظیفه مهم خود را نسبت به صله رحم رعایت خواهند نمود، مسئله اصلی زمانی است که یکی از این اقوام با زبان و رفتار خود موجب آزار دیگری شده و طرف مقابل برای توجیه رفتار فامیلش در برابر دیگری جبهه می گیرد و با یکدیگر به نزاع می پردازند ؛ ودر بعضی مواقع این جانبداری ودفاع از اقوام موجب از هم پاشیدگی کانون زندگی می شود !! وبه عبارت دیگر این گروه برای زوج های جوان مشکلاتی فراوانی ایجاد می کند . آیا در چنین حالتی ما می توانیم برای مصون ماندن از صدمات آن ترک صله رحم کنیم ؟ آیا به عنوان صله رحم باید از رفتار زشت اقوام خود دفاع نمود ؟

آنچه از آموزه های قرآن وعترت فهمیده می شود در هیچ شرایطی به ما مجوز قطع صله رحم نمی دهد ، البته همان طور که گفته شد می توانیم به طرز معقول ومناسب برقرار نماییم . ولی در هیچ شرایطی اجازه نداریم قطع رابطه کنیم .

گاهی زن و یا مرد به خاطررفتار وگفتار بد و زشت فامیل همسرش اورا سرزنش می کند و به او اعتراض می کند ،وهمین سبب دعوا وناراحتی در زندگی مشترک آنها  می شود .به دو سؤال زیر توجه کنید :

آیا انسان در مورد رفتار زشت خویشاوندان ،مسؤل است ؟

آیا به سادگی می توان رفتار زشت خویشاوندان را تغییر داد؟

با کمی اندیشیدن در می یابیم پاسخ پرسش های فوق ،منفی است . احتمال این که هر یک از این دو در بین خویشاوندان خود افراد بی ادب ونادان نیز داشته باشند وجود دارد که گاهی این افراد از خویشان نزدیک همسر انشان است . ولی نکته مهم آن است که تقصیر همسرمن درمورد رفتارنامناسب وابستگانش چیست ؟

اگر وقعاً اورا بی تقصیر می دانید پس چرا در مورد رفتار نامناسب خویشاوندانش او را سرزنش می کنید ؟

همسر شما چقدر توانایی واختیار دارد که رفتار خویشاوند خود را تغییر دهد ؟ روان شناسان بر این باورند که تغییر رفتار انسان ها به سادگی امکان پذیر نیست ،زیرا در شکل گیری شخصیت هر کس عوامل گوناگون دخیل بوده است که باید برای تغییر رفتار هر انسان آن عوامل را تغییر داد و یا کنترل کرد ،این کار ساده ای نیست .

آیا عاقلانه است که برای رفتار نامناسب خویشاوند همسرم رابطه عاطفی خودم را با او سست کنم ؟

از آن جا که ما ناچار به صله رحم اقوام یکدیگر هستیم ،واز طرف دیگر نیز باید رابطه عاطفی من وهمسرم روز به روز مستحکم تر شود رعایت اصل زیر لازم وضروری است ؛ یعنی زن ومرد باید برای حفظ رابطه عاطفی خود وبهره گیری از برکات دنیایی وآخرتی صله رحم ، باید خودشان را  موظف به انجام اصل زیر بدانند  :

زن وشوهر ،باید خویشاوندان همسرشان را همان گونه که هستند ، بپذیرند. اگر چه او فردی جاهل ،فاسق ویا بی ادب باشد ،وهرکدام در حد وسع خود وبا رعایت نکات اخلاقی ودینی ،ــــ فقط برای عشق وعلاقه به همسرخود ـــ به آنها احترام کامل بگذارد واز خطا هاوآزار آنها چشم پوشی کند .

یک بار دیگر اصل فوق را مرور کنید و در باره آن فکر کنید ،تصور کنید زن برای علاقه به شوهرخود، خویشاوند همسرش را احترام کند ، وبر عکس شوهربرای علاقه وعشق به زنش ،تمام خویشاوند همسرش را احترام کند .آیا علاقه وعشق این دو به یکدیگر مستحکم تر نمی شود ؟ آیا عشق وعلاقه به همسرم نمی ارزد که کمی صبوری کنم ورفتار نا مناسب خویشاوند همسرم را تحمل کنم ؟ آیا استحکام زندگی زناشویی خودمان مهم تر از عکس العمل در مقابل رفتار نامناسب خویشاوند همسرم ،نیست ؟

ب ـ جایگاه مشاوره وتصمیم گیری

خویشاوندان گاهی اوقات به خود حق می دهند که به قصد «آموزش زندگی » به همسران جوان در زندگی مشترک آنان دخالت کنند و گاهی به جای آنان تصمیم گیری کنند . چه بسا قصد و نیت آنان کاملاً انسانی ودلسوزانه باشد ولی زوج جوان معمولاً در مقابل این اقدام اطرافیان مقاومت می کنند ومایل هستند به طور مستقل تصمیم گیری کنند . گاهی اوقات تضاد خواسته های بزرگترهای بستگان و زوج جوان ارکان زندگانی را سست می کند واختلافات را دامن می زند . اگر به برخی مشکلات عاطفی وروانی این پدیده توجه کنیم به پیامد های منفی این نوع محاسبات بیشتر پی خواهیم برد .

سخنی با بزرگتر ها

ابتدا سخنی با بزرگان خانواده و مخصوصاً والدین زوج های جوان داشته باشیم .

هیچ تردیدی وجود ندارد که شما پدران ،مادران وسایر اطرافیان نزدیک زوج های جوان خواهان نیک بختی وآسایش این دو نفر که با امید و آرزوی فراوان پیوند زناشویی برقرار کرده اند ،هستید . یقیناًً شما دارای تجاربی در زندگی هستید که هر کدام یک راهنمای راه زندگی آنان است . ولی این موضوع بسیار مهم را نباید از یاد برد که اگر این خیر خواهی شما با عقل وتدبیر کافی و با در نظر گرفتن وضع زندگی زوج جوان نباشد، به زیان زوج جوان تبدیل خواهد شد . انتظار می رود که شما ضمن ارایه دیدگاه ها ومشورت های خود استقلال نظر و تصمیم گیری را از این دو نفر نگیرید . مناسبات خود را طوری تنظیم کنید که زوج جوان بتدریج رشد کنند و در جاده زندگی با کسب تجربه های گوناگون با آرامش و پویایی حرکت نمایند . بنابراین بهتر است شما نظرات خود را به عنوان پیشنهاد عرضه کنید واگر از شما کمک بیشتری طلب کردند ،یاری کنید . اگر بیش از این باشد مطمئناً موجب مشکلات بی شماری در زندگی خواهد شد .

مهارت های زندگی مشترک آموختنی هستند ولی این یادگیری در طول زندگی وبا اراده واختیار  دو نفر باید پذیرد .

سخنی با زوج های جوان  

شما زو ج های جوان باید این واقیعت را بپذیرید که هنوز از رموز زندگی وآسیب ها وتهدید های زندگی مشترک آگاهی کافی ندارید . هرچند این اطلاع بر اساس سن ، تحصیلات ،نوع خانواده وتجارب پیشین وضع متفاوتی در زوج های جوان خواهد داشت ولی در هر حال در آغاز تشکیل زندگی مشترک و راه جدید قرار گرفته اید . از سوی دیگر در کنار شما ،انسان هایی وجود دارند که بامشاهده و رویارویی با رویدادهای گوناگون زندگی تجاربی اندوخته اند که برخی از آنها را در هیچ کتابی نمی توان  یافت . پدر ، مادر واطرافیان نزدیک تجربه های بسیار زیادی را در محیط شما آماده کرده اند . این عاقلانه نیست که برخورد حذفی با این موضوع داشته باشیم ،زیرا ما به جای آن که برخی کارها را از طریق آزمایش وخطا بیاموزیم ومجبوربه پرداختن هزینه های سنگین آن باشیم ،شایسته است از آنانی که قبل از ما این راه راپیموده اند بهره بگیریم . بهتراست پیشنهاد و نظرات آنها را گوش دهیم و از قسمت های مفید آن برای بهسازی زندگی خود استفاده کنیم . ضمناً می توانید استقلال عمل و رأی خود را حفظ کنید و در مجموع پیشنهاد ها ونظرات اندیشه کنید و تصمیم بگیرید . به عبارت دیگر می توانید بدون ایجاد تضاد و تقابل وبدون رنجیده خاطر ساختن اطرافیان نقش یک « شنونده مستقل »را ایفا نمایید تا هم از آثار منفی دخالت ها در امان بمانید وهم از آثار مثبت دیدگاه ها محروم نشوید . البته این شیوه رفتار در ارتباط با اطرافیان زمانی مؤثر ومفید خواهد بود که شما زوج جوان نظر وعمل هماهنگ داشته باشید . از احساسات بپرهیزید .در اینجا یاد آوری این نکته مهم ضروری است که عمل به پیام به آیه :

«اَلرّجالُ قَوامونَ عَلی النِساءِ»« مردان سرپرستی برزنان دارند » (نساء ،34)

در این هماهنگی به زوج جوان یاری می رساند . اگر مرد به مسؤلیت سنگین سنگربانی خود در خانواده عمل کند و زن این نقش مرد خود را بپذیرد ،خیلی از امور به آسانی سامان پیدا می کند

همسر

بنابراین شما زوج های جوان می توانید با حفظ استقلال واختیار خود از تجارب غنی بزرگترها در مدیریت زندگی خود استفاده کنید . رعایت احترام وادب در مقابل آنان به خیر وصلاح شما در زندگی ،کمک خواهد کرد .

نکته مهم دیگری که باید در نظر داشت آن است که پذیرش یا عدم پذیرش نظرات اطرافیان و « نه گفتن » در مقابل آنان باید خالصانه ومحترمانه باشد .نفس اماره همیشه در کمین ماست . هر گاه در برابر یک پیشنهاد قرار گرفتیم به دور از هوای نفس آن را بررسی کنیم واگر به سود زندگی ما بود بپذیریم وسپاسگزاری کنیم واگر نبود آن را نپذیریم ولی نپذیرفتن ما به تیره شدن روابط نیز منجر نشود . هر قدر آگاهی وایمان ما به دین اسلام بیشتر باشد مناسبات ما با اطرافیان به نحو مطلوب تنظیم می شود .یک انسان دیندار ویک خانواده معنوی قبل از اقدام نیت های خود ،به آموزه های دینی مراجعه می کند . اگر موافق آن باشد عمل می کند واگر موافق نباشد عمل نمی نماید . بنابراین بین اعتقادات دینی زن وشوهر با وضع زندگی آنان ارتباط مستقیم وجود دارد . اگر بهره گیری از تجربیات بزرگتر های خویشاوندان با باور وایمان دینی همراه باشد ،سیمای زندگی مشترک عوض می شود وبنای خانواده استحکام پیدا می کند .

 

تبیان - عباس خراسانی ( مدرس دانشگاه علامه)

تنظیم :داوودی

در این باره می توانید کتاب «پیوند با خویشان» را در کتابخانه ی تبیان مطالعه نمائید.

مشاوران تبیان آماده ی  پاسخگویی به سوالات شما در باره ی چگونگی حل مشکلات در ارتباط با خانواده ی همسرتان هستند.

در صورت تمایل می توانید سخنانی را در باب صله رحم در گنجینه صوتی تبیان گوش کنید که به شما کمک خواهد کرد تا با ارزش ارتباط با خویشان  از لحاظ دینی آشنا شوید و در مواقع لزوم در مقابل برخی رفتارهای ناپسند آنان صبر کنید.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

احترام به تفاوت ها در زندگی زناشویی


همانطور كه می دانیم زنان و مردان دارای تفاوت های بسیاری هستند و آگاهی ازاین تفاوت ها در بهبود روابط بسیار مؤثر است. همچون آهن ربا، تفاوت های افراد می تواند باعث جذب آنان به یكدیگر شود. با بالا رفتن درك و آگاهی می توانیم به این تفاوت ها احترام بگذاریم و توجه خاصی داشته باشیم.

تفاوت های بین مردان و زنان حقیقتاً می توانند مكمل یكدیگر باشند و به هر یک از طرفین فرصتی دهند تا به تعادل برسند. اگر ما روحیه كاملاً پرخاشگری داشته باشیم جذب فردی می شویم كه آرام تر و خونسردتر از ما باشد. با ارتباط برقرار كردن با فرد آرام و خونسرد، ما به طور ناخودآگاه با خصوصیات و كیفیت های این گروه آشنا می شویم.

در واقع تفاوت های بین افراد باعث می شود آنان به سوی یكدیگر جذب شوند و این همان احساسی است كه ما آن را عشق تعبیر می كنیم. معمولاً دختران جوان دوست دارند فردی را شریك زندگی خود انتخاب كنند كه فاقد خصوصیات بـَدِ خودشان باشد.

بسیاری از زوجین دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده آل خود بسازند. در نزد چنین فردی این تغییر وفاداری به همسر نامیده می شود و خود یك عشق واقعی است. تجربه ثابت كرده است كه انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفاً برای ایجاد یك رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمی رسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان می دهد و در زندگی زناشویی تأثیر خود را خواهد گذاشت.

تفاوت های بین افراد، بُعد دیگری را نیز ایجاد می كند؛ بدین معنا كه وقتی زن و شوهری تفاوت های بین یكدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یكدیگر نداشته باشند، در این صورت شباهت ها و همانندی های بسیاری را نیز در دیگری درك می كنند. گرچه هر كدام از ما منحصر به فرد هستیم ولی در بیشتر جنبه ها به هم شباهت داریم. این تضاد ما را به یك حقیقت شگفت انگیز در روابط رهنمون می كند. به عبارت دیگر شریك زندگی شما تركیبی از تفاوت ها و تشابهات مكمل است. زن و شوهرهای واقعاً عاشق، مفهوم این تركیب را بسیار خوب می دانند.نمونه های ذیل گفته های این افراد است:

ما با یكدیگر بسیار فرق داریم ولی آنچه كه ما را به یكدیگر پیوند می زند این است كه هر دوی ما خیلی احساساتی هستیم.

ما در بسیاری جنبه ها با یكدیگر تفاوت داریم. من طلوع آفتاب را دوست دارم ولی همسرم از غروب آفتاب خوشش می آید. او رؤیایی است ولی من واقع بین هستم. او از هر حادثه ای نگران نمی شود ولی من دائماً نگران هستم. با این وجود ما در بسیاری جنبه ها یكی هستیم. به طوری كه حرف و عملمان در زندگی یكی است و انگار دارای یك طول موج می باشیم.

گاهی اوقات من عاشق همسرم هستم و گاهی اوقات از او خسته می شوم. وقتی عاشق او نیستم به این خاطر است كه در آن لحظه توانایی ابراز عشق و محبت به او را ندارم. در این مواقع احساس خوبی ندارم زیرا می دانم برای بهبود رابطه و داشتن یك زندگی خوب باید با هم باشیم و یكدیگر را حمایت كنیم.

بیشتر مشكلات ما كاملاً متفاوت از یكدیگر است، ولی شباهت ما در این است كه هر دوی ما مشكلات زیادی داریم. ما یاد گرفته ایم برای غلبه بر مشكلات به یكدیگر كمك كنیم بدون آنكه به دیگری احساس بی ارزشی دست دهد. فكر می كنم اگر همسرم انسان كاملی بود و مشكلی نداشت احساس من طور دیگری بود به طوری كه می خواستم همیشه او را شكست دهم.

مدت دو سال از زندگی ما بسیار عاشقانه گذشت. بعد از مدتی آتش عشق و محبت ما فروكش كرد. حالت رمانتیك زندگی از بین رفت. وقتی یك روز صبح از خواب بلند شدم احساس كردم ما دو انسان متفاوت از یكدیگر با شباهت های بسیار كم هستیم. بسیار غصه خوردم و از زندگی مأیوس شدم ولی بعد از مدتی فهمیدم كه این عشق واقعی نیست.عشق واقعی یعنی تقسیم احساسات و درك ناراحتی هایمان. من عاشق یك شخص واقعی شدم تا عاشق شخصیتی كه می خواستم از او بسازم.

در همه این مثال ها عشق در طی زمان با پذیرش و درك از یكدیگر توسعه و رشد پیدا كرد. با این روش هدف از عشق هماهنگ كردن تفاوت های بین زن و شوهر و ساختن یك رابطه مثبت و پایدار است.

شاید بسیاری از خانواده های امروزی با عشق واقعی بسیار فاصله داشته باشند. بسیاری از زوجین دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده آل خود بسازند. در نزد چنین فردی این تغییر وفاداری به همسر نامیده می شود و خود یك عشق واقعی است. تجربه ثابت كرده است كه انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفاً برای ایجاد یك رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمی رسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان می دهد و در زندگی زناشویی تأثیر خود را خواهد گذاشت.

عشق واقعی و عشقی كه امروزه تمام روان شناسان مسائل خانواده متفق القول بر آن صحه می گذارندپذیرش و احترام به تفاوت طرف مقابل است. مطمئن باشید اگر تمام كره زمین را نیز بگردید همسری كه در تمام جنبه ها همانند شما باشد پیدا نخواهید كرد. تنها با پذیرش تفاوت های همسرتان خواهید توانست در ساختن یك زندگی خوب قدم های مثبتی بردارید.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یازده توصیه برای زندگی زناشویی بهتر

 توصیه به زوج های جوان این است که زیاد سخت نگیرید . هیچ گاه به خود اجازه ندهید که فکر طلاق  به ذهنتان خطور کند. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی و در اوج کشمکش ها و اختلاف های زناشویی، طلاق  تنها راه حل نیست. مطمئن باشید که پس از طلاق مشکلات و سختی های زیادی انتظارتان را می کشد.

 خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.

هر یک از نکات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بکشاند:

1- تعهد بیش از اندازه

تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی و روحی؛ این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. حتی الامکان سعی کنید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید یا کار و کاسبی جدیدی راه بیندازید. این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی که با این مشکلات  روبه رو می شوند، پس از آن که ازدواجشان با شکست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند:«چرا چنین اتفاقی افتاد؟» مسئولیت و مشغله ی زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله ی آنها روز به روز افزایش می یابد و زمانی می رسد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید در اوایل ازدواج ، برای خود، کار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید.

2- صورت حساب های بالا

صورت حساب های بالا و بحث بر سر نحوه ی خرج کردن پول؛ اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر این صورت آنها را به صورت قسطی نخرید. تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را دارید خرج نکنید. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید و با آن به سفرهای کوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید.

3- خودپسندی

در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج  دو نفر بخشنده می تواند یک مسئله ی رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.

4- دخالت والدین 

اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی  آنها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آنها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک  فرزندشان شوند.

5- توقعات زیاد و بی جا

بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی  و خوشبختی شوند. آنها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آنها را تنگ می کند.

6- بحث و جدل

سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می کنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه ی زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت ، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.

7- اعتیاد

 اعتیاد  نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر  و مشروبات الکلی دوری کنید.

8- خیانت و بی وفایی نسبت به همسر

 ازدواج ، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آنها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریک یکدیگر باشند. متأسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند.

9- شکست در کار و تجارت

این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب  و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود.

10- موفقیت در تجارت و کسب و کار

شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدارشدن بیشتر از شکست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یکباره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آنها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود.

11- ازدواج در سنین پایین

آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین 17- 14 سالگی ازدواج می کنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین 19-18 سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین 19- 18 سالگی ازدواج  می کنند، 75 برابر بیشتر از کسانی که در سنین 20 سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند. این آمار نشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی  با مشکلات زندگی  مشترک در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

لزوم مشاوره در ازدواج ( قسمت نوزدهم )

 

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

در قسمت قبل به 

هدف های انحرافی ازدواج  پرداختیم. اینك در ادامه می خوانیم ...

 

راهنمایی و مشاوره برای انتخاب همسر مناسب

برای آن كه معیارهای مناسبی برای انتخاب همسر در دست باشد ، به پاره ای از ویژگی های یك همسر شایسته اشاره می شود:

 

 خصوصیات شوهر  شایسته1- دیانت و تقوی:شوهری كه متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می كند و هیچ گاه در پی هوس های نامشروع  نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می كند.

امام باقر(ع) می فرمایند: " شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر كس واجد این شرایط باشد درخواست وی را بپذیرید."

2- حسن خلق:یكی از ویژگی های شوهر شایسته آن است كه از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص باشد.

حضرت رسول ( ص ) می فرمایند : هرگاه فردی به خواستگاری دخترتان آمد كه از نظر دین و اخلاق شما را راضی می كرد دخترتان را به ازدواج او در آورید.

3- فعّال و تلاشگر: شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش كوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر كسی است كه در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به كار وا دارد.

4- عفّت زبان :

بیان ، یكی از عوامل تشكیل دهنده شخصیت است. كسی كه در گفتار با كلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر كس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی كه مطابق میلش نباشد به ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یكی از خصوصیات یك شوهر شایسته است.
یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

5- سخاوت :

فردی كه خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم كردن رفاه و توسعه دادن به زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصیات یك شوهر خوب است. تهیه هدیه و كادو برای همسر از اعمالی است كه یك شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد.

6- مهمان نوازی :

مردی كه نان خانه اش را كسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود. این مرد باید بداند همسرش كه در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه كند. بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یك شوهر خوب است.

7- آراستگی :

همانطور كه شوهر متوقع است  همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت دقت كافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.

8- امین بودن :

مرد باید از هرگونه پنهان كاری  یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت است كه زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.

9- اصالت و نجابت خانوادگی :

از ویژگی هایی كه در شوهر اهمیت خاص دارد ، یكیوراثت و دیگریمحیط است كه اصالت خانوادگی هر دو را در بر دارد. بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند كه از یك خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یك محیط خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.
یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

10- عاقل و خردمند :

یكی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذكاوت كافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم برای اشتغال به كسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و كمالش بیشتر، و هوش  و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.خلاصه می توان گفت كهزن باید از ازدواج با مردی كه دارای ضد ارزش های زیر است، خودداری كند.

1- شرابخوار ؛

2- بد اخلاق ؛

3- بد چشم و بی بند و بار؛

4- بدبین ("سوء ظن" ،  نه "غیرت") ؛

5- خسیس ؛

6- بدون احساس مسئولیت ؛

7- تنبل؛

8- سفیه و ناهنجار؛

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

 

خصوصیات زن شایسته

1- هماهنگی با شوهر

برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید ، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است كه خارج از منطق و وظیفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نیز باید در این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.

2- تمكین و تأمین نیاز جنسی :

یكی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است كه ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام كنند.3- زینت و آرایش برای شوهر :زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است كه در بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است كه هیچ شوهری از زنی كه برای دیگران خودآرایی و خودنمایی كند، خوشش نمی آید.

4- داشتن پوشش مناسب

: زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یكی از عللی كه در غرب بنیان خانواده  را سست كرده و از هم گسیخته ، خودنمایی زنان با بدن های عریان است. مردان ایرانی ،حتی افراد بی بند و بار و به اصطلاح متجدد، زنی را كه با اندام بدون پوشش و لباس های كوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند.

5- داشتن جمال و كمال :

زن باید از نظر فیزیكی سالم ، و از نظر زیبایی مورد پسند همسرش قرار گیرد. همسر زیبا و سالم با داشتن خصوصیات خلقی مناسب و سایر شایستگی ها، نعمتی است كه مافوق آن متصور نیست.6- اصالت خانوادگی : چونوراثت و تربیت اساس رفتار انسان را تشكیل می دهد ، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است كه دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد ؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.

7- عاقل و خردمند :

زنی كه یك عمر با مردی مصاحبت دارد، باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های  زن شایسته است.امیرالمومنین علی (ع) فرمود: از ازدواج با زنی كه كم خرد است خودداری كنید. زیرا مصاحبت او گرفتاری سختی است و فرزندان او ضایع و مهمل خواهند بود.در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال كم هوشی در كودكان با والدین كودن و كم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا كم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان  نخواهد بود.

8- دیانت و تقوی و حسن خلق :

همانطور كه دیانت و تقوی و حُسن خلق از معیارهای شوهر  شایسته است، برای زن نیز از جمله حسنات و ضوابط شایستگی به شمار می رود.
یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

بنابراین از ازدواج با زنی كه واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری كرد:

1- بی بند و بار؛

2- بی حجاب؛

3- بد اخلاق و عبوس؛

4- بی عفت؛

5- سفیه و ناهنجار؛

6- خودپسند و از خود راضی؛

7- كینه توز؛

8- لجباز و ناسازگار؛

9- بد زبان و درشت گفتار.

 

منبع : مشاوره در آستانه ازدواج - تالیف سید مهدی حسینی بیرجندی

------------------------------------------------------------------------------------------------

آیا شوهر بی عیب وجود دارد؟

آیا شوهر بی عیب وجود دارد؟

خانمی‌ می‌ گفت : وقتی‌ در ابتدای‌ زندگی‌ زناشویی‌ هستیم، همه‌ چیز در اطرافمان‌ شیرین‌ و دلچسب‌ و همه‌ لحظات‌ زندگی‌ مملو از شادی‌ و خوشحالی‌ است؛ و هرگز تصور نمی‌ كنیم‌ كه‌ روزی‌ این‌ احساسات‌ خوش‌ و سبكبالی‌ خیال، تبدیل‌ به‌ شرایط‌ ناهموار و دشواری های‌ پی‌ در پی‌ در زندگی‌ شود. اما طولی‌ نخواهد كشید كه‌ با گذشتن‌ سال های‌ اول‌ ازدواج، شادی ها یكی‌ پس‌ از دیگری‌ رنگ‌ می‌ بازند و روزی‌ به‌ خود می ‌آییم‌ و می ‌پرسیم‌ چه‌ اتفاقی‌ افتاد؟ چرا همه‌ چیز به‌ این‌ زودی‌ عوض‌ شد؟ آیا گذر ایام‌ بود یا حضور بچه‌ها و افراد دیگر كه‌ این‌ تغییرات‌ را سبب‌ شد؟

 ازدواج‌ كلمه ‌ای‌ جادویی‌ نیست‌ كه‌ بتواند همه‌ نیازهای‌ ما را برآورده‌ سازد. مورد دیگر این‌ است‌ كه‌ باید همسر خود را همراه‌ با محاسن‌ و معایبش‌ بپذیرید. البته‌ پیشنهاد نمی ‌كنیم‌ بی ‌انصافی، بی ‌رحمی، بی ‌نزاكتی‌ و رفتارهای‌ ناشایست‌ او را برای‌ همیشه‌ تحمل‌ كنید، زیرا آدمی‌ قادر است‌ رفتار خود را اصلاح‌ كند؛ اما فراموش‌ نكنید هرگز قادر نیست‌ ماهیت‌ خود را عوض‌ كند.

ما نمی ‌توانیم‌ گذر زمان‌ را متوقف‌ یا حضور بچه‌ها را در زندگی‌ كتمان‌ كنیم، اما می ‌توانیم‌ پایه‌ های‌ زندگی‌ را براساس‌ این‌ واقعیت ها بنیان‌ نهیم‌ و بكوشیم‌ روزهای‌ شاد اول‌ ازدواج‌ را در زندگی‌ تكرار كنیم. اما چگونه؟ آیا همان‌ طور كه‌ لوئیز برد در كتاب‌ «چگونه‌ شوهران‌ خود را شیفته‌ خود كنید» می ‌گوید، باید هر روز یك‌ دسته‌ گل‌ تازه تهیه‌ كنید تا شوهرانتان‌ هنگام‌ آمدن‌ به‌ خانه‌ غافلگیر شوند؟ یا با پوشیدن‌ یك‌ لباس‌ نو سعی‌ كنید از خشكی‌ و یكنواختی‌ زندگی‌ بكاهید؟ آیا باید به‌ نصیحت‌ گروهی‌ از زنان‌ گوش‌ فرا دهید و به‌ زندگی‌ و بچه‌ های‌ خود بی ‌توجه‌ باشید و هر روز در پی‌ تغییر لباس‌ و مدل‌ موی‌ خود باشید تا در نتیجه‌ چنین‌ كاری‌ شوهرانتان‌ آمدن‌ به‌ خانه‌ را به‌ رفتن‌ به‌ هر جای‌ دیگر ترجیح‌ دهند؟ یا باید شیوه‌ گروهی‌ دیگر از زنان‌ را پیش‌ بگیرید و به‌ محض‌ این كه‌ شوهر به‌ خانه‌ آمد، ناله‌ سر دهید و شكایت‌ كنان‌ سعی‌ كنید مشكلات‌ كوچك‌ زندگی‌ را بزرگ‌ جلوه‌ دهید تا با جلب‌ محبت‌ و ترحم‌ او اندكی‌ زندگی‌ را خوشایندتر جلوه‌ دهید؟

اما هیچ‌ كدام‌ از این‌ ظاهر سازی های‌ فریبنده، به‌ تنهایی‌ نمی ‌تواند مؤثر باشد و از بروز اختلافات‌ و مشكلات‌ زناشویی‌ جلوگیری‌ كند؛ بلكه‌ باید بكوشید تا «شوهران‌ خود را دوستان‌ خود كنید»!

برای‌ ایجاد این‌ صفا و صمیمیت‌ لازم‌ است‌ موانع‌ را شناسایی‌ كنید و آنها را یكی‌ پس‌ از دیگری‌ از سر راه‌ بردارید. ریچارد آستین می ‌گوید: «

یكی‌ از بزرگترین‌ موانع‌ بر سر راه‌ خوشبختی‌ توقعات‌ بیش‌ از حد است». زیرا گروه‌ بی ‌شماری‌ از جوانان، برداشت‌ غلطی‌ از ازدواج‌ دارند و همواره‌ می پندارند ازدواج‌ معجزه ‌ای‌ است‌ كه‌ اگر در زندگی‌ آنان‌ به‌ وقوع‌ پیوندد، تمام‌ مشكلات‌ را حل،‌ و زندگی‌ را شیرین‌ و شاد می ‌كند. آنها با چنین‌ تعبیر نادرستی، اقدام‌ به‌ ازدواج‌ می ‌كنند و پس‌ از مدتی‌ درمی ‌یابند كه‌ آنچه‌ در ذهن‌ داشته‌ اند، رؤیایی‌ بیش‌ نبوده‌ است. گروهی‌ دیگر بدون‌ در نظر گرفتن‌ توانایی‌ و سلامت‌ روح‌ و روان‌  همسر خود، سعی‌ می‌ كنند همه‌ كارهای‌ شاق‌ و پر زحمت‌ را به‌ او بسپارند و با این‌ روش‌ هرگونه‌ فرصتی‌ را برای‌ به‌ وجود آمدن‌ روابط‌ دوستانه‌ و صمیمی‌ از بین‌ می ‌برند. از نظر روانی‌ هر انسانی‌ نیازهایی‌ دارد، مانند مطرح ‌شدن، پذیرفته ‌شدن، ایمن ‌بودن‌ و تعلق‌ داشتن‌ كه‌ هر یك‌ از این‌ نیازهای‌ درونی‌ تا حدودی‌ در ازدواج‌ برآورده‌ می ‌شود. زن‌ و شوهر می‌ توانند در به‌ وجود آوردن‌ حس‌ خوب ‌زیستن‌ به‌ یكدیگر كمك‌ كنند، اما هیچ‌ كدام‌ قادر به‌ آفرینش‌ شادی‌ و خوشبختی‌ مطلق‌ برای‌ دیگری‌ نیستند.
آیا شوهر بی عیب وجود دارد؟

ما انتظار داریم‌ دیگران‌ هر كاری‌ كه‌ از دستشان‌ بر می‌ آید، برایمان‌ انجام‌ دهند، در حالی‌ كه‌ خود كمترین‌ توجهی‌ به‌ خواسته‌ های‌ آنها نمی‌ كنیم. می ‌خواهیم‌ از اشتباهات‌ ما چشم‌ بپوشند، اما خودمان‌ كوچكترین‌ گذشتی‌ در مورد رفتار بد آنها نداریم. شما می‌ خواهید شوهرتان‌ از هر نظر بی‌ عیب‌ باشد، در حالی‌ كه‌ از عیب های‌ خود بی‌ خبرید. همیشه‌ سعی‌ دارید عیوب‌ او را برشمرید و ناله‌ و شكایت‌ كنید كه‌ چرا این‌ شوهر آن‌ طور كه‌ باید باشد نیست؛ چرا قادر نیست‌ مرا درك‌ كند؟ حتی‌ گروهی‌ از زنان‌ پا را از این‌ هم‌ فراتر نهاده، سعی‌ می ‌كنند شخصیت‌ شوهر را درهم‌ ریخته، دوباره‌ آن‌ را آن‌ طور كه‌ می‌ خواهند شكل‌ دهند یا او را مجبور كنند آن‌ طور كه‌ می‌ خواهند باشد، نه‌ آن‌ گونه‌ كه‌ هست. البته‌ فقط‌ زن ها نیستند كه‌ مرتكب‌ چنین‌ اشتباهی‌ می‌ شوند؛ كم‌ نیستند مردانی‌ كه‌ همواره‌ از زنان‌ خود خرده‌ می‌ گیرند. به‌ هر حال‌ فراموش‌ نكنید هیچ‌ توهینی‌ بزرگتر از این‌ نوع‌ عدم‌ پذیرش ها نیست.


اولین‌ گام‌ برای‌ به‌ وجود آوردن‌ یك‌ زندگی‌ زناشویی‌ موفق‌ ، پذیرفتن‌ واقعیت هاست.

از جمله‌ واقعیت هایی‌ كه‌ باید درك‌ و پذیرفته‌ شوند، معنای‌ ازدواج‌ است؛ باید دانست‌ ازدواج‌ یك‌ نوع‌ شركت‌ است‌ كه‌ نیاز به‌ رعایت‌ اصول‌ و قوانینی‌ دارد. ازدواج‌ كلمه ‌ای‌ جادویی‌ نیست‌ كه‌ بتواند همه‌ نیازهای‌ ما را برآورده‌ سازد. مورد دیگر این‌ است‌ كه‌ باید همسر خود را همراه‌ با محاسن‌ و معایبش‌ بپذیرید. البته‌ پیشنهاد نمی ‌كنیم‌ بی ‌انصافی، بی ‌رحمی، بی ‌نزاكتی‌ و رفتارهای‌ ناشایست‌ او را برای‌ همیشه‌ تحمل‌ كنید، زیرا آدمی‌ قادر است‌ رفتار خود را اصلاح‌ كند؛ اما فراموش‌ نكنید هرگز قادر نیست‌ ماهیت‌ خود را عوض‌ كند. اجازه‌ دهید این‌ مسئله‌ را با یك‌ مثال‌ بیشتر بررسی‌ كنیم.
برای‌ ایجاد این‌ صفا و صمیمیت‌ لازم‌ است‌ موانع‌ را شناسایی‌ كنید و آنها را یكی‌ پس‌ از دیگری‌ از سر راه‌ بردارید.

فرض‌ كنید شما با مردی‌ كه‌ اهل‌ مطالعه‌ یا تفریحات‌ آرام‌ است‌ ازدواج‌ می‌ كنید؛ انتظار نداشته‌ باشید بعد از ازدواج‌ او به‌ مردی‌ شلوغ‌ و پر سروصدا كه‌ اهل‌ تفریحات‌ و برنامه‌ های‌ مهیج‌ است‌ تبدیل‌ شود. ممكن‌ است‌ شوهرتان‌ همان‌ فلسفه‌ شما را در زندگی‌ نداشته‌ باشد یا تفریحات‌ مهیج‌ مورد پسند او نباشد. نخواهید كه‌ او كاملاً عوض‌ شود. ممكن‌ است‌ همسرتان‌ نتواند تاجری‌ موفق‌ یا ورزشكاری‌ مشهور شود، اما مثلاً می ‌تواند كارمندی‌ خوب‌ و متعهد باشد. باید بدانید همه‌ انسان ها از ذوق‌ و استعداد یكسان‌ برخوردار نیستند. اگر همسر شما در زمینه‌ تجارت، ورزش‌ یا هنر موفق‌ نیست‌ و ذوقی‌ نشان‌ نمی ‌دهد، نباید به‌ خودتان‌ اجازه‌ دهید كه‌ درباره‌ اش‌ بد قضاوت‌ كنید و او را مورد ارزیابی‌ نادرست‌ قرار دهید. نباید هر روز یأس‌ و ناامیدی‌ نشان‌ دهید و مثلاً بگویید چرا شوهر من‌ مثل‌ شوهر خواهرم‌ نیست‌ كه‌ فلان‌ ماشین‌ آخرین‌ مدل‌ را داشته‌ باشد یا چرا مانند شوهر دوستم‌ سرشناس‌ و معروف‌ نیست. همان‌ طور كه‌ شما نمی ‌توانید مثل‌ دوست‌ یا خواهر خود باشید، شوهر شما نیز نمی‌تواند مثل‌ شوهران‌ آنها باشد!

اگر به‌ انجام‌ چنین‌ كارها و تكرار چنین‌ حرف هایی‌ در زندگی‌ ادامه‌ دهید، نه‌ تنها شوهر خود را نسبت‌ به‌ زندگی‌ دلسرد كرده‌اید و او را به شدت‌ آزرده‌ خاطر ساخته‌ اید، بلكه‌ این‌ رفتار شما مقدمه‌ ای‌ خواهد شد برای‌ از هم‌ پاشیدن‌ زندگی...

بنابراین‌ فراموش‌ نكنید كه‌ پذیرفتن‌ واقعیت ها زیربنای‌ هر نوع‌ موفقیت‌ و روابط‌ سالم‌ است.

منبع:چگونه‌ شوهران‌ خود را بهترین‌ دوستان‌ خود كنید؟ شرلی‌ ال‌ ردل، ترجمه‌ آلماندخت‌ مزینانی.

--------------------------------------------------------------------------------------------

قبل از انتخاب همسر این مسائل را در نظر بگیرید...

معیارهای ازدواج ( قسمت دوم )

در قسمت قبل به تعدادی از معیارهای ازدواج یعنی تناسب سنی ، بنیه ی اقتصادی ، اصالت خانوادگی و مذهب پرداختیم . اینك در ادامه دیگر معیارهای ازدواج را عنوان می كنیم.

اصل كفویت

آنچه كه در اسلام با عنوان"كفو بودن"بدان اشاره شده در واقعشباهت و همشأن بودن زن و مرد در جنبه های متفاوت شخصیتی، روانی، فرهنگی، علمی، سن و ... است.به عنوان مثال تحصیلات مشابه مسبب همگونی است. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجه تشابه درجه هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت های عمده ای در جهان بینی و نگرش افراد ایجاد می كند. آیا فردی كه تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه كرده و افكار و عقایدش به طرز خاصی كه منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است شكل گرفته و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی كه دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع ابتدایی است یكسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوه سخن گفتن، نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یك زندگی مشترك موفق، تحت تأثیر مستقیم آموزش های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟ تفاوت سنی، همان طور كه اشاره شد از عوامل مهم اشتراك در زندگی است. اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج كند، اختلاف سن، از آن جهت كه مسبب اختلاط در جهان بینی و نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران است، توقعات و انتظارات را به شیوه ای دیگر شكل می بخشد. پس كفو بودن در سن ، و تفاوت 3 تا 4 ساله ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.

طرز فكر یكسان

در بین دو طرف ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی ، طرز فكر یكسان است. طرز فكر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفكر، و به عبارتی كفو فكری، همسطح بودن و یكسانی در نوع جهان بینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و كمك می كند تا شیوه تفكر افراد كه مسلماً در مراحل مختلف زمانی به صورت های گوناگونی می اندیشند، همگام و همسو تحول یابد. افكار یكسان و به یك جهت نگریستن كمك می كند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل كنند.طبیعتاً دیدگاه مشترك و نسل مشترك، به همراه فرهنگ مشترك پایه های استواریبرای كوچكترین و مستحكمترین نهاد اجتماعی بشر (خانواده) خواهد بود.

عوامل فرهنگی

بسیار مهم است تا در انتخاب همسر پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم تا از جنبه موقعیت خانوادگی و تأثیرپذیری از مسائل فرهنگی، خصوصاً فرهنگ مشترك، یكسان باشیم. زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است كه ریشه در افكار انسان داشته و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به پسر یا دختر و... متأثر از فرهنگ حاكم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا كه زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی كه در آن رشد یافته اند تأثیر پذیرفته اند و كنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افكار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاكهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یك فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت.

حتی اگر فرض كنیم كه زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترك اخلاقی، تحصیلی و ... راه مسالمت آمیزی جهت پیوند فرهنگ های متضادشان بیابند، تكلیف خانواده ها چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلكه اتصال دو خانواده به همدیگر است. چرا كه اختلاف در عقاید و سیستم ارزشی آنها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی و تعادل و سلامت خانواده تازه تشكیل یافته خواهد داشت. می دانیم كه عوامل فرهنگی ریشه در ناخودآگاه ذهن انسان دارند. هر چقدر عقلانی فكر كنیم و تصمیم بگیریم، لحظاتی از زندگی پیش می آید كه عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیكر رفتاری می نشاند كه ریشه در عوامل فرهنگی رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. پس جوانان را دعوت می كنیم تا بخش ناخودآگاه ذهن خود را بشكافند و از واقعیت وجودی خویش اطلاع یابند. تجارب زندگی ما ریشه در فرهنگ و اعتقادات فرهنگی ما دارد. تجاربی كه خواه ناخواه در آینده رفتاری ما آگاهانه یا ناخودآگاه مؤثر خواهد بود. عوامل فرهنگی و تشابه در بین خانواده ها و افراد به علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها  ، مهم تلقی می شوند. اگر انتخاب همسر بر مبنای توجه به معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد شد. ازدواج تركیب دو انسان و دو خانواده است. اگر تناسب بین افراد و خانواده ها كم باشد زندگی تازه تشكیل یافته، سست و تلخ و ناپایدار خواهد بود.

نكته ای دیگر

هر كس پیش از ازدواج می بایست تكلیف خود را با مسئله شاغل یا خانه دار بودن همسر روشن كند. برخی قبل از ازدواج ، شاغل بودن همسر را به صورت ملاكی آنچنان برجسته در ذهن خود حك می كنند كه بسیاری از موارد دیگر را به پای آن قربانی می كنند. در حالی كه اولاً اگر زنی را به خاطر درآمد اقتصادی و استقلال مالی انتخاب كنند هدف از ازدواج بهره كشی خواهد بود ، كه یكی از اهداف انحرافی ازدواج است. در این صورت، بیشتر به آن زن به صورت یك كالای اقتصادی و سودآور نگاه شده تا یك همسر، یك شریك، یك همراه ...

دوم طبق قوانین حقوقی، شرعی و عرفی ما، تأمین معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (در آمدی داشته باشد) و چه نباشد، به عهده شوهر است و هیچ وظیفه قانونی، برای زن در مورد تأمین مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئولیتی اخلاقی است كه سبب می شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پای مرد خانه كار كنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به نفع اعضای خانواده خرج كنند. در این بین هستند زنانی كه درآمد اقتصادیشان را به صورت سرمایه و برای خود پس انداز می كنند و در مواردی كه هدف از انتخاب، ملاك اقتصادی بوده باشد طبیعی است كه انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگیری و اختلاف بین زوج پیش خواهد آمد. پس چه بهتر كه طرفین از ابتدا به دیدی كاملاً واقع بینانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در كنار مسئولیت خارج از منزل، وظایف خانه داری كم رنگ شد جایی برای گله و شكایت باقی نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسی قرار گیرد و زنانی كه قصد دارند درآمد خود را نه در راستای امور مالی منزل بلكه برای خود ، هزینه و یا پس انداز كنند از ابتدا تصمیم خود را مبنی بر عدم مشاركت در امور اقتصادی خانواده بیان كنند تا مردانی كه یكی از پایه های انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود تجدید نظر به عمل آورند.

والدین و حق انتخاب

اشاره كردیم ازدواج شخصی ترین موضوع در زندگی است. خوب است والدین نیز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی كه با نظارت بزرگسالان معنی پیدا می كند. جوانان نیز بد نیست بدانند تجربیات بزرگترها در امر ازدواج  بسیار بیش از آنچه تصور می كنند می تواند راهگشا و راهنمای آنان باشد. تعدیل و تعادل ، رمز موفقیت هر كار است. همانطور كه ازدواجهای اجباری كه با زور و اعمال فشار والدین بر دختر یا پسر تحمیل می شود پیوند موفقی نیست، خودسری، یكجانبه تصمیم گرفتن جوانان و مقابله با تجربیات مفید و سودمند بزرگترها نیز برای اثبات خود، راه به جایی نخواهد برد.تا فرصت هست از تجربیات و توانایی های والدین استفاده كنید تا بعدها افسوس فرصت هایی كه برای سود جستن از نظریات آنها را داشتید و استفاده نكردید بر شما مستولی نشود. اگر عقاید بزرگترهای خود را نمی پذیرید خودتان دست به كار شده و تحقیق كنید. بیایید خانواده های موفق و ناموفق را شناسایی كنید. از آنها كه موفق بوده اند معیارها و شیوه ازدواج را جویا شوید و از خانواده های مُطـّلقه به عنوان زوجهای شكست خورده علت جدایی را جویا شوید. دسته سومی هم وجود دارد. می توان از مطلقه های عاطفی نیز (البته بدون وسواس) تحقیق كرد. زیرا خانواده های نابسامان و آشفته ای هم هستند كه به دلایل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتی با هم زندگی كنند. بد نیست جوانان ببینند این گروه چه معیاری برای ازدواج داشته اند كه فعلاً مجبور به تحمل همدیگر هستند. سپس می توانند از تجربیات كسانی كه موفقیت یا شكست آنها را به چشم دیده اند استفاده كرده و در جهت سعادت خود بهره جویند، كه از قدیم الایام گفته اند: « انسان عاقل همه چیز را خود تجربه نمی كند، بلكه از تجربیات دیگران نیز استفاده می كند».

سخن پایانی

همسر مقاوم و هدفداری كه توانایی تطابق با شرایط جدید خود را داشته باشد یكی از موهبت های بزرگ الهی است. به هر حال برای انتخاب همسر می بایست بسیاری از نكات و معیارها را مد نظر داشت و رعایت كرد و با اطلاع كامل و كافی از وضعیت خانواده ها، و اخلاق و رفتار فرد مورد نظر دست به انتخاب زد.بلوغ فكری همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصیات اخلاقی متناسب، تلاش جهت حل مشكلات همدیگر در سایه همفكری ، تناسب و تفاهم از نكات غیر قابل انكار در معیارهای اساسی انتخاب همسر شمرده می شود.

خانواده می تواند در انتخاب صحیح یاریگر شما باشد اما نهایتاً این شما هستید كه به عنوان عامل اصلی می بایست شناخت درستی از خصوصیات ، توانایی ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگی داشته باشید تا بتوانید بر مبنای آن معیارها و خودشناسی كه در سایه خلوت با خویش و جستجوی لایه های ذهنی خود كه مسلماً در صداقت كامل به دست آمده مناسبترین فرد را برای شركت در تمام زندگی خود برگزینید. چنانكه گفته اند : « با فردی ازدواج كن كه اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت بود.»

ازدواج رویدادی است كه انسانها را با اعتقادات، اولویت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (كه بعضاً بسیار متفاوت است) رو به رو می سازد. پس خوب است اگر این انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد . پس از انتخاب عقلانی، عواطف نیز شكل می گیرند. اما بر عكس. اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاك ، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد ، به احتمال زیاد با شكست مواجه خواهد شد. در تمام فرهنگ ها ازدواج امری عادی است و عشق آسانترین قسمت ازدواج تلقی می شود. اما به یاد داشته باشیم كه زندگی قرار نیست آسان باشد . در سایه درك و تفاهم متقابل است كه می توان بسیاری از معیارهای پیش از ازدواج را پس از پیوند به تحقق رساند . به عبارت بسیار ساده عشق می تواند مكمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پیوند، علاقه، محبت و شاید عادت دیداری طرفین باشد و آنها با علاقه شدید در اوج هیجان ، اقدام به تصمیم گیری كرده و دست به انتخاب بزنند مشكل بتوان ادعا كرد انتخاب درستی انجام شده باشد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید؟

 

 

 

 

ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که  در زندگی هر انسان رخ می دهد. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تاثیرآن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توأم با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره ای مناسبی بهره مند شوند و از این طریق با اهداف ، وظایف و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.

 

امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره گیری از خدمات مشاوره ازدواج، می توانند با گامهای راسخ تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج  و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر مهم موفق باشند.

 

متأسفانه در جامعه ی ما ، در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق ، منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی ، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج می کنند. پس از ازدواج نیز به دلیل عدم آگاهی، به این مشکلات دامن می زنند.

 

نکاتی چند جهت انتخاب همسر

1) نسبت به کل ماجرا واقع بین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج ، دوست داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به سایر مسائل مهم نیز بپردازید. رؤیایی نیندیشید.

 

2) درباره دلیل تمایل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقیق کنید. اگر این تمایل بنا به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره است از آن صرفنظر کنید.

 

3) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز می باشد، قبل از تصمیم گیری برای ازدواج ، شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسش های مستقیم حاصل می گردد و یا از طریق دیگر آشنایان. توجه داشته باشید دوستان فرد ، گاه برخی حقایق را پنهان می کنند. پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع به طور غیر مستقیم به پاسخ  برسید . در مجموع شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواسته ها، عادات، دیدگاه ها، حساسیت ها، نوع برخوردها، توانایی های ارتباطی و... شناخت پیدا کنید.

 

 

 

 

طرز برخورد فرد را در موقعیت های بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.

 

4) اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید.عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا با برداشت شما از دین سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیش بینی می شود. مگر آنکه در این زمینه انعطاف پذیرباشید و بتوانید خود را در چارچوب نظرات او قرار داده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید و انتظارات خود را در مورد شما به عنوان همسر، بیان نماید.

 

5) برخوردهای همسراحتمالی خود را در موقعیت های مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانه های بیشتری از طرز برخورد او با مردم و در موقعیت های مختلف خواهید یافت.

 

6) خواسته ها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید.شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسائل مهم زندگی به توافق برسید. به طور مثال شما باید بدانید:

 

- در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد.

 

- زندگی خود را با خانواده همسر آغازخواهید کرد یا به طور مستقل.

 

- زمان بچه دار شدنتان حدوداً چه مدت پس از ازدواج خواهد بود.

 

- نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیت های خارج از منزل چیست.

 

- نظر همسراحتمالی شما در مورد رابطه ها و معاشرت خانوادگی و دوستانه چیست.

 

و ...

 

 

 

 

7) درباره خانواده ی فرد مورد نظر تحقیق کنید.آنها  را بیشتر بشناسید. با فرهنگ و باورهای آنها آشنا شوید . رابطه فرد مذکور را با والدین ، خواهران و برادرانش جویا شوید. بررسی کنید که تعهد وی در قبال این افراد چگونه است و در آینده چه تعهداتی نسبت به آنها دارد و تأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود . نسبت به احساس خانواده در مورد این ازدواج واقف باشید.

 

8) با خود واقعی تان مشورت کنید. به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بوده ام . آیا می خواهم که این مرد یا زن، پدر و مادر فرزند من باشد. اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید وسعی کنید پاسخی قاطع برای آن بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسائل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحت الشعاع قرار می دهد.

 

9) دلایل متناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیم گیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان درمورد طرف مقابل کافی نیست، قلب و منطق شما نیز باید دراین کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان ، به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی ، تسلیم فشارهای اطرافیان نشوید.

 

10) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید .به خاطر بسپارید که سلامت جسمانی و روانی و عدم گرایش به مواد مخدر یکی از فاکتورهای مهم درانتخاب همسر است. بنابر این پیش از تصمیم گیری درباره ی  ازدواج ، در مورد نکات مذکور اطمینان حاصل کنید. مسلماً شریکی وابسته به مواد مخدر و یا دارای بیماری خاص جسمانی، آینده مبهمی را رقم می زند.

 

11) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود درمواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانایی های هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.

 

12) عجله نکنید. با توجه به این که بسیاری از ازدواج ها به دلیل دستپاچگی و عجله کردن در تصمیم گیری درنهایت به شکست منتهی می شود ، در تصمیم خود  برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که می خواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید . صرفاً به دلیل ناامید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.

 

13) از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید. با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا درانتخاب صحیح شریک زندگی ، شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهد. چنانچه پس از مطالعه نکات مذکور هنوز در تصمیم گیری خود دچار تردید هستید ، می توانید به مشاورین حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها مشورت نمائید.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

معیارها

یی

مشترك در انتخاب همسر

با انتخاب صحیح همسر ، خانواده ای مستحكم داشته باشیم   (قسمت دوم )

در قسمت اول مطالبی در مورد ضرورت در نظر گرفتن ملاكها و معیارها درانتخاب همسر مطرح نمودیم و اینك در ادامه می خوانیم...

باید به خاطر داشته باشیمكه هدف اساسی از زندگی مشترك خانوادگی برخوردار شدن زن و مرد از صفا و صمیمیت است . به همین مناسبت زن و مرد باید انگیزه ازدواج را بر محور امور معنوی قرار دهند ، نه امور مادی همانند زیبایی . زیرا اگرچه زیبایی زن،خود یكی از عواملی است كه هر انسانی به طور طبیعی جذب آن می شودواسلام نیز زیبایی زن را مورد توجه قرار داده است ، ولی این به آن معنی نیست كه انگیزه ازدواج تنها بر محور جمال و زیبایی دور بزند و امور اخلاقی و معنوی نادیده گرفته شود .

باید توجه داشته باشیم كه معیار زندگی مشترك تنها زیبایی ظاهری نیست ، بلكه اخلاق و عفت و سازگاری نیز لازمه زندگی است . پس اگر به همراه زیبایی،روحیه ی پاكانسانی نباشد ، این زیبایی،نیكو و پسندیده نخواهد بود و ازدواج با چنین زنی سعادت و خوشبختی به بار نخواهد آورد .

امام جعفر صادق علیه السلام در این بارهمیفرماید : هر گاه مردی زنی را به خاطر زیبایی و ثروت به ازدواج خود در آورد ، سعادت و خوشبختی مرد موكول به همان امر خواهد بود و اگر مردی زنی را به خاطر دینداری و تقوا به همسری برگزیند ، پروردگار متعال زیبایی و ثروت را نیز نصیب او خواهد كرد .

رسول خدا ( ص) درباره این گونه زیبایی های بی محتوا می فرماید : از ازدواج با خضراء دمن پرهیز كنید ! سؤال شد كه خضراء دمن چیست ؟ آن حضرت فرمود : گل زیبایی كه در مزبله ها می روید . یعنی زیبا چهره ای كه در كانون خانواده فاسد رشد یافته و به عبارت دیگر زیبا چهره ای كه در محیط آلوده به فساد و تباهی نشو و نما كرده است .

آنچه كه در متن زندگی برای مرد ضرورت دارد اخلاقوسازگاری زن است و آنچه كه خانواده را خوشبخت می كند حیا و عفت زن است ، نه زیبایی تنها . به طور كلی آنچه كه محیط خانواده را سرشار از عشق و محبت می كند ، رعایت اصول اخلاقی ، پاكدامنی و پای بندی به تقوا و درستی و راستی است .

دختران و پسرانی كه درصدد ازدواج هستند باید دقیق باشند و ضمن توكل بر خدا تا حد ممكن بررسی های لازم را انجام دهند و بر مبنای معیارهای اساسی و منطقی اقدام  به ازدواج كنند .

ناگفته نماند همان طور كه بررسی ها و دقت های منطقی،لازم و ضروری است ، وسواس و شك و تردیدهای بیش از حد معقول نیزنادرست و زیان آور است .

معیار و ملاك های مشتركدر انتخاب همسر

1-اصالت خانوادگی : اولین و اساسی ترین معیار برای انتخاب همسر اعم از زن و مرد ، اصالت خانوادگی است . كلمه اصالت از اصل گرفته شده و اصل به معنای ریشه  است . یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند كه دارای اصل و ریشه هستند .

دختر و پسر باید در خانواده هایی رشد یافته باشند كه در آنها پدر و مادری عاقل و دلسوز با همه وجود در رشد و تعالی فرزند كوشیده باشند، نه خانواده هایی كه زن و مرد،خانهوكودكان را به حال خود رها كرده و به دنبال گردش و تفریح خود بوده اند و یا مردانی كه بدون دلیل موجهیهمسران متعددی گرفته اند وفرزندان خود را به حال خود رها كرده اند .

در خانواده های اصیل ، پدران و مادران می كوشند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر صالح از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گرانبهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند . دختر و پسری كه در یك خانواده اصیل رشد می یابند ، سجایای اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می برند و در برخورد با دشواری ها و سختی های زندگی هرگز از جاده درستی و راستی خارج نمی شوند . به عبارت دیگر پایبندی به آبرو و حیثیت،آنان را از انحراف باز می دارد .

2-ایمان و دین داری : پایبندی به اصول آیین اسلام یكی از عوامل خوشبختی خانواده است . دختر و پسری كه دیندار واقعی باشند از انجام بسیاری از اعمال خلاف خودداری می كنند ، زیرا پایبندی به دین آنان را از انجام اعمال حرام و خلاف باز می دارد .

  دین عاملی درونی است كه همیشه همراه افراد است و آنان را از ارتكاب اعمال خلاف انسانی باز می دارد ؛ در حالی كه قانون یك عامل بیرونی است و طبعاً تأثیرات عامل بیرونی در حد ایمان نیست . به همین مناسبت وقتی از پیشوایان دینی سؤال می شد كه با چه گروهی باید ازدواج كرد ؟ در پاسخ می فرمودند :بر تو باد ازدواج با افراد متدین. یعنی سعی كن با همسری ازدواج كنی كه دیندار باشد ، زیرا دینداری عامل قوی و استواری است كه در بسیاری از موارد،انسانها را از لغزش ها و ارتكاب اعمال خلاف باز می دارد .

3-اخلاق نیكو : ناگفته نماند كه زندگی زن و مرد در محیط خانوادگی احتیاج به اخلاق دارد ، زیرا تنها در پرتو قانون نمی توان زندگی كرد و همه انبیاء نیز به خاطر زنده كردن اصول اخلاقی مبعوث شده اند .

رسول اكرم (ص) خود می فرمود : همانا برانگیخته شدم تا مكارم اخلاق را بین مردم زنده كنم .

در محیط خانوادگی،زن و مرد هر دو باید اصول اخلاقی از قبیل نرمی و ملایمت ، گذشت و سازگاری و عفو و اغماض را رعایت كنند و هر گاه یكی از آن دو دچار لغزش و اشتباه شود ، بلافاصله به عذرخواهی پرداخته ، ازستیزه جویی و جدال جداً خودداری كند ، زیراستیزه جویی صمیمیت ها را از بین برده ، دشمنی و نفاق را جایگزین آنها می كند . بدیهی است كه طرف مقابل هم باید عذر و پوزش شخص خطاكار را پذیرا شود .

علی علیه السلام می فرماید : بدترین مردم كسانی هستند كه عذر دیگران را پذیرا نمی شوند .

وقتیمردماز رسول خدا میپرسند كه دختران خود را به ازدواج چه افرادی در آورند ؟ آن حضرت در پاسخ می فرماید : كسی كه اخلاقش نیكو و دیندار باشد .  نكته جالب آن كهایشانحُسن خلق رابر دینداری مقدممی دارند.

لازم به یادآوری است كه با مطالعه و بررسی روحیات پدر و مادر تا حدودی می توان به خوش اخلاقی پسر و دختر پی برد .

4-رعایت اصول كفویت : در تركیبات شیمیایی،دو عنصری كه با یكدیگر تركیب می شوند هر قدر از نظر هویت وجودی به یكدیگر نزدیكتر باشند تركیب آن دو استوارتر و عمیق تر انجام خواهد شد و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی وجود نداشته باشد،  تركیب،سست و لرزان است و پس از زمان كوتاهی از بین خواهد رفت .

بنابراین برای این كه پسر و دختر به ازدواج استواری دست یابند،هر دو باید اصول كفویت و همانندی را در ابعاد سنی ، جسمی ، روحی و روانی ، فرهنگی و علمی رعایت كنند . به عبارت دیگر دختر دیندار باید با شخص دیندار ازدواج كند. زیرا دیندار و بی دین به طور طبیعی در مواردی با یكدیگر درگیری خواهند داشت . فرد تحصیل كرده هم بهتر است با شخص درس خوانده ازدواج كند تا یكدیگر را  درك كنند .

همچنین تجربه نشان داده است كه وقتی اختلاف سن بین دختر و پسر زیاد باشد پس از گذشت سالیانی چند استحكام خانواده دچار تزلزل می شود .

البته بدیهی است كه همانندی كامل به صورت تطابق امكان پذیر نیست ، ولی این عدم امكان نمی تواند از رعایت همانندی نسبی ممانعت به عمل آورد . بنابراین یكی از عواملی كه خوشبختی زن و شوهر را پس از ازدواج تضمین می كند ، رعایت اصول كفویت در حد همانندی نسبی است .

-------------------------------------------------------------------------------------------


 


گزارش تخلف
بعدی